زمانی که دختر شما از مدرسه به منزل می آید شما بلافاصله متوجه میشوید که اتفاق عجیبی برای او رخ داده است میتوانید این رویداد را در چشمان ،او طرز راه رفتن و حتی ایستادن او مشاهده کنید. او از فرط خوشحالی کلمات را با دشواری بیان میکند مامان! یادت هست که من یک گزارش را به صورت کتابچه نوشته ،بودم امروز خانم معلم بعد از خواندن این گزارش به من بیست داد.
شادی و خوشحالی او ،نیز به شما سرایت میکند. واکنش شما مشخص است خبر خیلی خوبیه! خیلی خوشحالم!» ممکن است روزهای دیگر درک احساسات او دشوار و مشکل باشد. چشمان او حالت محافظه کارانه داشته باشد و حرفی در مورد رویدادهای مدرسه نزند شما نمیدانید چگونه سر صحبت را با او باز کنید و یا این که چگونه او را وادار به حرف زدن کنید اگر در این خصوص پافشاری کنید ممکن است او را رنجانده و نتیجه ای نگیرید
امکان دارد روزهای دیگر به نظر خسته و غمگین آید و در پاسخ به شما با صدایـی کـه بـه دشواری شنیده می شود بگوید «سارا به من گفت که منو دوست نداره و دیگه بهترین دوستش نیستم
شما در جواب به او چه میگویید؟ چگونه میتوانید کمک کنید تا او احساس بهتری داشته باشد؟
احساسات نه تنها در همه افراد وجود دارد بلکه از بدو تولد همراه ماست فقط به طفل گرسنه ای که طلب غذا میکند نگاه کنید متوجه عواطف متغیر او خواهید شد که در صورت او به شکل خشم درماندگی ،شگفتی خرسندی و خوشحالی مشاهده میشود. اما چیزهای اندکی وجود دارند که به سختی، احساسات را مدیریت میکنند.
گرچه احساسات غیر قابل توصیف بوده و ما نمیتوانیم آنها را لمس کنیم و یا ببوییم. اما، آنها به طرز انکار ناپذیری واقعی هستند ،همچنین احساسات دارای یک مؤلفه فیزیکی هستند. ما تمایل داریم تا هیجانها را در بدنمان حس کنیم. برخی از ما ترس را در دل و برخی دیگر در گلوی خویش حس میکنیم ما واکنشهای متفاوتی داریم. اولین گام برای کمک به فرزندتان توجه به احساسات اوست احساساتی که شما نیز با آن درگیر هستید. شما میتوانید از واکنشهای هیجانی خویش در برابر رویدادهای زندگی آگاه شوید. زمانی که برخی از رویدادهای شادی بخش در زندگیتان رخ میدهد، مانند ارتقای شغلی
چه حسی دارید؟
حالا به این موارد فکر کنید :زمانی که میخواهید اتفاقی رخ دهد اما چنین نمی شود چه حسی پیدا میکنید؟ یا این که دوست دارید برخی چیزها همان طور که پیش بینی میکنید پیش روند، اما نتیجه عکس میگیرید آیا شما در حین پرخاشگری ناامید یا غمگین می شوید؟ آیا برای بهتر شدن اوضاع پیدا کنید؟ دوست دارید در این مواقع مسؤلیتها را به دیگران واگذار کرده تسلیم شوید و یا راهی را زمانی که به احساسات و واکنشهای خودتان واقف شدید و آنها را درک کردید می توانید به فرزند خویش نیز کمک کنید کودکان چگونگی واکنش به احساسات را از ما یاد می گیرند. به طور مثال زمانی که ما شادی و خوشحالی را تجربه میکنیم و یا این خوشحالی را در چشمان فرزندمان مشاهده میکنیم به او میگوییم امروز خیلی خوشحالی و یا اینکه «چرا ناراحتی؟» اکثر اوقات کودکان یاد میگیرند احساسات درونی خویش را با کلمات بیان کنند
شناسایی هیجانات یک ابزار قدرتمند محسوب میشود کودکان احساس میکنند زمانی که میتوانند چگونگی احساسات خویش را توصیف ،کنند کنترل بیشتری بر احساسهای خویش خواهند داشت به همین علت کمک به درک و استنباط دامنه وسیع هیجانات کودکان، امری مهم تلقی میشود. زمانی که از اکثر کودکان راجع به بیان کردن احساساتشان می پرسیم، معمولاً آنها در پاسخ از چنین کلماتی استفاده میکنند «خوبه»، «عالیه»، «بده»، «افتضاحه»، وحشتناکه» و تعداد کمی از آنها از چنین کلماتی استفاده می کنند: «خوشحالم»، «افتخار می کنم»، «غمگینم، نا امیدم»، «متأسفم ،بنابراین نه تنها یک کلمه به تشخیص دادن صحیح احساس واقعی کودکان کمک میکند ،بلکه عملکرد بعدی آنان را نیز تعیین می کند. طبیعی است اگر کودک احساس ناراحتی کند کارهای مختلفی انجام میدهد تا اینکه احساس ناامیدی کند. تصور کنید استفاده از کلماتی نظیر «بد»، «وحشتناک» و یا «افتضاح»، نمی تواند به او کمک کند. به ویژه این که این کلمات نمیتوانند درباره تصمیمی که او میخواهد در مرحله بعدی اتخاذ کند به او کمکی کنند. ،بنابراین این نکته حایز اهمیت است که برای کمک به کودکان جهت یادگیری، طبقه بندی و درک احساساتشان یاری شود تا برای بیان این احساسها حسـی همراه با ایمنی و اطمینان داشته باشند. در تحقیق و پژوهشهای مربوط به ،کودکان متوجه شدم زمانی که کودکان احساس ایمنی میکنند از صحبت کردن درباره هیجانات خویش لذت می برند، حتی اگر برخی از این احساسات زیاد خوشایند نباشند لازم به ذکر است که این مسئله در پسرها نیز به اندازه ی دخترها نمود پیدا میکند
وقتی کودکان یاد میگیرند مشکلات خویش را حل کنند مسلماً قادر خواهند بود به نتایج یا پیامدهای رفتار خویش فکر کنند و این مسئله موجب خواهد شد تا آنان جهت ارتباط برقرار کردن با دیگران بیان افکار و احساسات خویش و ایمنی حاصل از آن تصمیم بگیرند. ،بنابراین کودکان میتوانند مثلاً درباره ترس بدون نگرانی از اینکه این مکالمه ذهن آنها را مجدداً مشغول میکند با دوست خویش صحبت کنند این موضوع موجب میشود تا کودک حسی از قدرت پیدا کند زیرا کودکان میتوانند در این مورد که چه چیزهایی را به دیگران بازگو کنند و چه چیزهایی را نزد خویش نگه دارند، تصمیم گیری کنند. در فصل اول این کتاب روشهای کنار آمدن با احساسات کودک و نحوه بیان کردن آنها از زبان او آموزش داده میشود همان طور که میدانید برخی اوقات بیان کردن این احساسات برای کودکان سخت و دشوار می.باشد به ویژه برای پسران ،زیرا کنترل کردن احساساتی مانند: ناامیدی، سرخوردگی ،غمگینی ترس و خشم برای آنها مشکل می باشد. در مورد برخی از مبهم و گنگ مانند استرس و اضطراب بررسیهایی را انجام داده ام که ریشه این نگرانیها میتواند از برگزاری آزمونها ثبت نام در مدرسۀ جدید و فشارهای هیجانی باشد. همان طور که میدانید استرسها در امر یادگیری مداخله کرده و ایجاد اختلال می کنند و کنار آمدن با رویدادهایی که نمیتوانیم آنها را کنترل کنیم مانند بیماریهایی هستند که زندگی ما را تهدید میکنند این که یا مسئلۀ فقدان میتواند به احساسات کودکان آسیب زند. این فقدان میتواند شامل زمانی باشد که دوست فرزندمان به جای دیگری نقل مکان کرده یا حیوان خانگی او مرده و یا وقتی که یکی از اعضای خانواده فوت کرده است.
شما ملاحظه خواهید کرد با یادگیری و کنترل کردن موقعیتهای دشوار مانند اینها میتوان به کودک کمک کرد تا با دیگران همدردی کند و همچنین بتواند هیجانات خویش را درک، کنترل و بپذیرد. بنابراین این مسئله به آنها کمک میکند تا کنترل بهتری در زندگی خویش داشته باشند و اجازه ندهند تا زندگی آنها را کنترل کند.
براساس کتاب والد متفکر ، کودک متفکر
ادامه دارد…