1: امنیت بنیادین 2: ارتباط سالم با دیگران 3: خودمختاری
امنیت بنیادین تله های زندگی: رهاشدگی و بی اعتمادی/ بدرفتاری
برخی از تله های زندگی در مقایسه با سایر تله ها اساسی تر و بنیادی تر هستند. اگر نیاز به امنیت بنیادین برآورده نشود، تله های رها شدگی و بی اعتمادی/ بدرفتاری شکل میگیرند که در زمرۀ تله های زندگی اساسی قرار میگیرند. این تله ها خیلی زود شکل میگیرند. سابقه شکل گیری این تله ها حتی میتواند به دوران نوزادی برگردد. تأمین احساس امنیت برای نوزاد از نان شب واجب تر است و برای او مسئله مرگ و زندگی است. تله های زندگی رهاشدگی و بی اعتمادی / بدرفتاری به شیوه رفتار خانواده بر می گردند. تهدید به رهاشدگی و بدرفتاری برای ما زمانی خیلی آزاردهنده است که از سوی افراد صمیمی رخ بدهد. به جای اینکه ما را دوست داشته باشند و از ما حمایت کنند ما را تهدید یا با ما بدرفتاری کرده اند. افرادی که در دوران کودکی تجربۀ رها شدگی یا بدرفتاری داشته اند سخت آسیب دیده اند. آنها هیچگاه احساس امنیت نکرده اند احساس میکنند هر لحظه ممکن است اتفاق ناگواری رخ بدهد و از سوی اطرافیان صمیمی خود صدمه ببینند آنها احساس ضعف و آسیب پذیری میکنند. کسانی که اینگونه باشند روی آرامش و تعادل را نخواهند دید. حالتهای خلقی نامتعادل و بی ثباتی دارند و به شدت تکانشی و خود تخریب گر بار می آیند. کودک به محیط خانوادگی باثبات و امن نیاز دارد محیط خانواده باید امن و سالم باشد و والدین پیش بینی پذیر و دسترس پذیر باشند چنین والدینی فقط حضور فیزیکی ،ندارند بلکه از لحاظ عاطفی نیز پاسخگوی نیازهای کودک هستند. در چنین خانواده هایی اختلاف و تعارض در حد معمول و متداول است. چنین والدینی به مدت طولانی کودکشان را ترک نمکنند و در کنار کودک شان هستند.
ارتباط سالم با دیگران تله های زندگی: محرومیت هیجانی و طرد (اجتماعی)
برای اینکه بتوانیم ارتباط سالمی با اطرافیان برقرار کنیم نیاز به عشق، توجه، همدلی، احترام، محبت، درک و راهنمایی داریم. ما بایستی این نیازها را هم در خانواده و هم در بین همسالان ارضا کنیم .ارتباط با اطرافیان را میتوان به دو نوع تقسیم کرد: (۱) رابطه صمیمی . ما معمولاً با اعضای خانواده،همسر، نامزد یا دوستان خیلی نزدیک رابطه صمیمی داریم این افراد دلبستگی هیجانی شدید به ما دارند و ما نیز متقابلاً همین احساس را داریم در بیشتر روابط صمیمی ما همان احساسی را داریم که در قبال پدر یا مادرمان داشته ایم (۲) رابطه اجتماعی. ما از طریق اینگونه روابط سعی میکنیم در بطن گروه اجتماعی بزرگتری قرار بگیریم و احساس تعلق خاطر کنیم منظور از روابط اجتماعی، برقراری ارتباط با دوستان یا گروه ها در جامعه است. مشکلات ارتباطی می توانند ظریف و نا آشکار باشند ممکن است در نگاه اول اینگونه به نظر برسد که شما آدم سازگاری هستید و روابط شما عیب و ایرادی ندارد شما ممکن است در کنار خانواده همسر یا گروه های اجتماعی احساس رضایت کنید اما با این حال احساس تنهایی و انزوا دست از سر شما بر ندارد. در چنین مواقعی احساس تنهایی میکنید و سخت نیاز دارید که با دیگران وارد رابطه ای صمیمی بشوید. شما سعی میکنید فاصله عاطفی خود را با دیگران حفظ کنید و اجازه نمی دهید که دیگران به شما نزدیک شوند چون حدس میزنید تنهایی شما بیشتر می شود ممکن است گوشه گیر و منزوی باشید و همیشه احساس تنهایی کنید.
کودکان سه نوع محرومیت را ممکن است تجربه کنند: (۱) محرومیت از محبت(2) محرومیت ازز همدلی (3) محرومیت از راهنمایی
خودمختاری عملکرد مستقلانه تله های زندگی وابستگی و آسیب پذیری
خود مختاری را توانایی جدا شدن از والدین و عملکرد مستقلانه تعریف میکنند. البته این توانایی را بایستی با افراد همسن و سال سنجید .علاوه بر این ،توانایی ترک خانه والدین، تشکیل زندگی مستقل، دست یابی به هویت، روشن سازی اهداف و جهت بخشی به زندگی خودمان، بدون حمایت یا جهت دهی والدین را نیز جزء خود مختاری محسوب میکنند. فردی که خویشتن مستقل دارد به خود مختاری دست یافته است. اگردرخانواده ای بزرگ شده اید که استقلال یابی و خودمختاری را تشویق کرده اند ؛ بنابراین والدین به شما مهارت های خودکارآمدی را یاد داده اند و شمارابه سمت مسئولیت پذیری سوق داده اند و به شما یاد داده اند که مهارت خوب قضاوت کردن را یاد بگیرید . ممکن است شما در محیط ناسالم تری بزرگ شده باشید که جلوی استقلال طلبی را گرفته باشند و در عوض شما را به سمت وابستگی و دنباله روی تشویق کرده باشد . در چنین فضایی ممکن است والدین مهارت های خوداتکایی را به شما یاد نداده باشند ، بلکه درعوض همیشه کارهای شمارا انجام داده اند و تلاش های شما برای مهارت یابی را دست کم گرفته اند . اگرر وابسته آمده باشید در شکل بخشی و تقویت توامندی برای عملکردد مستقل با شکست روبه رو میشود . افراد وابسته اغلب خویشتن مستقل و جداگاانه ای ندارند و هویت آنها مثل ستاره دنباله داری است که دائم در پی تقلید از نماد دلبستگی ااست . هویت این گونه افراد با هویت والدین یا همسرشان در آمیخته شده است .
ادامه این موارد را در مقاله بعدی بخوانید………………….