وقتی زوجین طلاق می گیرند، هیچ یک از والدین روی فرزندپروری والد دیگر کنترلی ندارد. فرزندپروری یک حق است نه نقشی در یک بازی که شخص دیگری آن را نوشته باشد.هیچ کس کامل نیست و هر والد باید اشتباه کند تا راه خود را پیدا کند. هرچند اگر والدی به فرزندش بی توجهی کند یا او را به مخاطره بیاندازد، داستان فرق می کند. سعی کنید گفتگو با والدی دیگر را به انتقاد از کارهایی که او متفاوت انجام میدهد تبدیل نکنید .
فرزند پروری لازم نیست یکسان باشد و به احتمال زیاد هرگز اینگونه نخواهد بود. درست است که هر چه توافق بیشتری بین فرزند پروری پدر و مادر وجود داشته باشد برای بچه ها آسان تر است و این موضوع هم برای خانواده ها ی طلاق گرفته و هم خانواده های پایدار یکسان است. اگر کودکان زمان مشخصی برای خواب در خانه ی پدر دارند(به طوری که در خانه مادر هم این ساعت برایشان مناسب است) روز بعد که به خانه ی مادر می روند به خاطر کم خوابی احساس خستگی و کج خلقی نمی کنند.
اگر فکر می کنید که باید به تفاوت های فرزند پروری که تاثیر منفی بر فرزندتان دارد اشاره کنید، سعی کنید با آرامش و بدون متهم کردن این کار را انجام دهید. به جای اینکه بگویید “کار تو احمقانه است که این بچه ها را گریان و بدخلق به من برمیگردانی چون تمام شب را بیدار بوده اند”. بهتر است بگویید “گوش کن، باید باهات در مورد یک موضوعی صحبت کنم، می دانم تو حق داری که هر جور دلت می خواهد فرزند پروری کنی اما وقتی آن ها شب را در خانه ی تو بیدار می مانند و وقتی به اندازه کافی استراحت نمی کنند روز بعد غر می زنند؛ می خواهم این را متوجه باشی که من بعضی روزها می بینم که به اندازه کافی نخوابیده اند و چون آن ها به خانه ی من بر می گردند تو متوجه این موضوع نمی شوی “. هیچ تضمینی وجود ندارد که با تغییر لحن شما والد دیگر رفتارش را عوض کند یا اصلا متوجه مقصود شما شود. اما مسلما تغییری که در استفاده از کلمات می دهید تاثیر مثبت بیشتری بر جریان گفت و گو دارد.
گزیده ای از کتاب فرزند پروری در دوران طلاق
نویسنده : دکتر لیزا رنه رینولدز
ترجمه: دکتر شهناز نوحی