در فرهنگ لغت اهمال کاری را به تعویق انداختن کاری تعریف میکنند که قصد انجام آن را دارید مثلاً “چهارشنبه هفته بعد تصمیم میگیرم” این نمونه ای از به تعویق انداختن نقشه شماست تا بتوانید قبل از تصمیم گیری کلیه جوانب موضوع را در نظر بگیرید. با این حال وقتی فرد اهمالکار باشد، خیلی کُند عمل میکند و در نتیجه انجام کارهایش را به زمان نامعلومی در آینده محول میکند مثلاً ” بالاخره انجامش میدهم” یا اگر زمان انجام کار را هم مشخص کند وقتی که موقع انجام کار فرا رسید آن را انجام نمیدهد مثلاً می خواستم امروز نوشتن مقاله را شروع کنم ولی یکی از دوستانم سر رسید و نتوانستم مقاله را بنویسم به عبارت خیلی ساده تر مشکل اهمال کاری این است که شما با اینکه عقلتان حکم میکند آن کار را انجام دهید ولی کارتان را دائم به تأخیر می اندازید (جالب اینکه اهمال کاری اغلب با طفره رفتن اشتباه میشود، طفره رفتن یعنی حرف زدن یا عمل کردن دو پهلو یا غلط انداز )
گاهی اوقات اهمال کاری با خود محکوم سازی همراه میشود مثلاً “میخواهم آن کار را انجام بدهم ولی اصلاً کفایت انجام آن را ندارم”
چه چیزی مانع شما میشود؟
با اینکه میدانید نیاز دارید این کار را انجام دهید با هم دست به کار نمی شوید .چه چیزی باعث میشود که شما دست به کار سازنده و مفید نزنید؟
هاک معتقد است”خود – انضباطی ضعیف یکی از صفات عادی انسانهاست” خود – انضباطی نوعی اجتناب از موقعیت های مشکل ساز است که بسیاری از افراد، آن را اتخاذ میکنند به این دلیل که به راحتی گول رضایت مندی های آنی را میخورند .
گلوکسمن معتقد است “سبک خانوادگی در شکل گیری اهمال کاری شما نقش انکارناپذیری دارد” اگر در خانواده ای بزرگ شوید که افراد آن اهمالکار باشند بالطبع رفتار آنها را یاد میگیرید. بعضی از شخصیت ها ( مثلاً شخصیت های بی نقص گرا) معمولاً اهمال کارند .
نوعی از اهمال کاری که تشخیص آن کار راحتی نیست تناقض “آسایش در عین بلا” است؛ حالت ناگوار و بدون حرکت فعلی را بر پیامدهای ترسناک تغییر و شکست ترجیح میدهید، چون کار نکردن و لم دادن خیلی راحت تر و امن تر از به عهده گرفتن کاری است که احتمال شکست در آن وجود دارد. بنابراین وقتی میگویید این طوری راحت ترم در واقع راست نگفته اید بلکه می ترسید اگر در تغییر وضعیت فعلی شکست بخورید وضعیت از اینکه هست خیلی بدتر شود. بنابراین، ترجیح میدهید که امور به همین روال بگذرند و تغییری رخ ندهد.
دلایل اهمال کاری
درایدن و گوردون ، الیس و کناوس (۱۹۷۷) سه دلیل عمده برای اهمال کاری ذکر کرده اند:
1- اضطراب. در چنین حالتی فکر میکنید اگر دست به کاری بزنید که تا به حال از آن اجتناب کرده اید احساس ارزشمندیتان تهدید میشود. به عنوان مثال، تصور کنید از دوستتان می خواهید که در نوشتن مقاله شما را راهنمایی کند ولی شما چنین کاری نمیدانید. اگر بخواهید این کار را انجام دهید احساس ارزشمندی شما زیر سؤال می رود. در نتیجه زمان به سرعت میگذرد و شما هنوز نوشتن مقاله را شروع نکرده اید تصور کنید میخواهید یکی از دختران کلاس پیشنهاد ازدواج بدهید ولی می ترسید درخواست شما را نپذیرد و فکر کنید آدم بی ارزشی هستید. چنین وضعیتی در شما ایجاد اضطراب میکند و از این کار طفره می روید و فرصت از دست شما میرود اجتناب از چنین کارهایی در کوتاه مدت، اضطراب و ترس شما را کاهش میدهد ولی در دراز مدت پیامدی به جز تداوم مشکلات نخواهد داشت مثلاً با فرد دلخواه ازدواج نمیکنید یا فرصت مقاله دادن میگذرد و کنگره را از دست می دهید.
2-کم طاقتی. فکر میکنید حال و حوصله توانایی انجام کارهای یکنواخت، خسته کننده ، مشقت بار، ناکام ساز و احساسات ناخوشایند را ندارید، بنابراین به محض اینکه کار را شروع میکنید حوصله تان سر می رود و دست از کار میکشید. فلسفه زیربنایی کم طاقتی این است” نمیتوانم رنج فعلی را به خاطر گنج آینده تحمل کنم” برای مثال، دوست دارید تناسب اندام پیدا کنید ولی وقتی باشگاه میروید و مجبورید برای ورزش خواب شیرین صبحگاهی را فراموش کنید می بینید کار خیلی سختی است و ترجیح میدهید چاقی را تحمل کنید. کم طاقتی فلسفه ای گمراه کننده است زیرا شما را وادار میکند سر خودتان کلاه بگذارید چون به خیال خودتان با اجتناب از کارها و موقعیتهای سخت و چالش برانگیز راحت هستید در حالی که در دراز مدت مشکلات حل نشده روی هم جمع می شوند و حل آنها برای شما سخت تر میگردد.
3-تمرد. با به تعویق انداختن کارهای مهم و ضروری خشم خود را ابراز میکنید. می خواهید با این کار از کسی که دائم به شما دستور میدهد انتقام بگیرید به عنوان مثال، همسرتان دائم به شما گوشزد میکند که قبل از تمام شدن فرصت پرداخت قبض تلفن آن را واریز کنید اما شما از حرفهای او دلخور میشوید و فکر میکنید مگر من بچه ام که هر روز به من این نکته را گوشزد میکند. عمداً قبض تلفن را پرداخت نمیکنید تا به او بفهمانید که لیاقت این جور برخورد را ندارید. فرصت پرداخت قبض تلفن میگذرد و علاوه بر پرداخت بدهی جریمه هم میشوید رئیس شما چند کار اضافی به شما میسپارد تا انجام دهید و شما از اینکه رئیس مثل یک برده با شما رفتار کرده بسیار ناراحت و دلخور میشوید و نگرش بگذار بفهمد یک من ماست چقدر کره دارد باعث میشود کار را با کیفیت خوب انجام ندهید و در موعد مقرر آن را تمام نکنید. رئیس هم متوجه لجبازی شما می شود و جلوی ترفیع سالانه شما را میگیرد نگرش تلافی کردن اغلب به نتایج ناگواری ختم میشود
ممکن است در مورد یک اهمال کاری هر سه دلیل( اضطراب كم طاقتی و تمرد)دخالت داشته باشند به عنوان مثال، رئیس از شما میخواهد که در چند روز آینده کارگاهی برگزار کنید به نام روشهای بهبود عملکرد شغلی او می خواهد هر چه سریع تر تاریخ دقیقش را اعلام کنید شما در اعلام تاریخ اهمال کاری مینمایید چون با خودتان میگویید به جای اینکه به افراد متخصص پول ،بدهد تا کارگاه را برگزار کنند این کار را بر دوش من گذاشته است بالطبع از کار رئیس خشمگین میشوید. علاوه بر اینکه میترسید در اجرای کارگاه شکست بخورید و دیگران شما را آدم بی کفایتی بدانند دست به دست هم میدهند تا در برگزاری کارگاه اهمال کنید یا آن را در دقیقه نود برگزار نمایید
افراد معمولاً در دو حوزه کارهایشان را تعویق می اندازند خودشکوفایی و حفظ می:اندازند موقعیت فعلی زندگی کناوس (۱۹۹۳) خودشکوفایی به معنای تلاش برای دستیابی به اهداف است. مثل تغییر شغل برای به دست آوردن درآمد بیشتر برقراری دوستیهای جدید و ایجاد یک زندگی سعادتمندانه حفظ موقعیت فعلی زندگی رفتارهایی را در بر میگیرد که باعث راحتی و آسایش زندگی فعلی میشود مثل انجام کارهای منزل پرداخت به موقع قبوض، جواب دادن به تلفنهای ضروری و تعمیر ماشین چنین تأخیرهایی میتواند باعث افزایش ناکامی و کاهش لذت زندگی تان بشود و سلر و وسلر
معتقدند: «تقریباً هر رفتاری میتواند در دام اهمال کاری بیفتد.»
ادامه دارد…