اهمال کاری (از علت تا راهکار) _قسمت دوم

تو مقاله قبلی، اهمال کاری رو توضیح دادیم حالا میخوایم ببینیم به تعویق انداختن کارها به چند شکل خودش رو نشون میده :

به تعویق انداختن کارها
رفتارهای اجتنابی و دلیل تراشی ها میتوانند به شکل های زیر خودشان را نشان بدهند :

  • فکر کردن درباره مشکل بدون اینکه دست به هیچ کاری بزنید. مثلاً «مدت زیادی روی کاناپه دراز میکشید و فکر میکنید که قفسه کتابها را مرتب کنید با خودتان میگویید قبل از اینکه دست به کار شوم باید حال و حوصله پیدا کنم.» لم دادن روی کاناپه و فکر کردن به قفسه های کتاب هیچ کمکی به شما نمیکند که حال و حوصله پیدا کنید برای اینکه حال و حوصله پیدا کنید بهتر است دست به کار شوید.
  • تا دقیقه نود کار را به تأخیر می اندازید چرا چنین میکنید؟ چون به خیال خودتان تحت فشار بهتر کار می.کنید برای اینکه بهتر بتوانید ادعای خود را بسنجید، کیفیت کارهایی را که در دقیقه نود انجام میدهید با کارهایی که قبل از موعد مقرر انجام داده اید مقایسه کنید این کار ممکن است مشکل اصلی شما را بر ملا کند یعنی انجام کار در دقیقه نود حاصلی به جز یک کار طاقت فرسای پرفشار و کسل کننده ندارد کار کردن در زیر فشار زمان یعنی عجله ،کردن فرصت کافی برای وارسی کار نداشتن ، درست انجام  ندادن، نصف و نیمه تمام کردن و سمبل کردن.
  • وقتی میگویید فردا انجامش میدهم تلاش میکنید خودتان را متقاعد کنید که واقعاً فردا کار را انجام میدهید یا اینکه میخواهید تسلط خود را نشان دهید. در واقع از نظر فرد اهمالکار فردا روز بعد نیست بلکه زمانی نامعلوم در آینده است. وقتی میگویید: قول میدهم فردا انجامش بدهم مطمئن باشید که فردا این کار را نخواهید کرد. کار کردن امروز نگرانی کمتری دارد و فردا فرصت بیشتری دارید. نوع دیگری از طرز تفکر فردا انجامش میدهم این است که عمل آینده را به حل مشکل فعلی موکول میکنید مثلاً میخواهید برای پایان ترم یک مقاله خیلی خوب به عنوان کار عملی انجام دهید اما در این کار تعلل میکنید، به این دلیل که میگویید: «بگذار کمی سرم خلوت شود و امتحانات را پشت سر بگذارم، آن موقع شروع میکنم مشکل فعلی بهانه ای میشود که کار را  انجام ندهید. در چنین موقعیتی شما از مشکل خود میترسید( ترس از نوشتن مقاله) به همین خاطر آن را به تعویق می اندازید.
  • کارهای بی اهمیت قبلی ناگهان در اولویت قرار میگیرند تا کار مشکل را انجام ندهید. مثلاً حوصله ندارم توی یک خانه کثیف و به هم ریخته مقاله بنویسم. اول خانه را تمیز میکنم بعدش مقاله مینویسم اگر قرار نبود مقاله بنویسید آیا باز هم تمیز کردن خانه در اولویت قرار میگرفت؟
  • اول کارهای لذت بخش را انجام میدهید تا بتوانید برای انجام کارهای سخت روحیه لازم را پیدا کنید ولی پس از اینکه شروع کردید، نمی توانید دست از کار لذت بخش بردارید و کار سخت را به تعویق میاندازید. مثلاً «چرا باید الان خودم را ناراحت و خسته کنم؟ برای درس خواندن وقت زیادی دارم.» البته شما می توانید کار سخت و کار لذت بخش را یک روز انجام دهید.
  • دائم گوش به زنگ هستید تا دلیلی موجه برای شروع نکردن به کار یا دست از کار کشیدن پیدا کنید. مثلاً دوستم زنگ زد فکر کردم کار واجبی دارد به همین خاطر به تلفن جواب دادم ولی حدود نیم ساعت وقتم را گرفت وقتی که به تلفن جواب دادید ممکن است فعالیت دیگری توجه شما را به خود جلب کند (مثلاً تماشای فوتبال از تلویزیون یا خوردن یک لیوان چای) یا ممکن است خودتان بگویید حس و حال اولیه ای که کارم را شروع کردم از دست رفت. در چنین مواقعی خودتان را مجبور کنید تا کار را از سر بگیرید و پس از مدت کوتاهی متوجه خواهید شد که حس و حال به شما باز میگردد.
  • ایجاد این تفکر گول زننده که ابتدا باید مقاومت انجام کار را فراهم کـنید مثلا برای  اینکه مقاله بنویسید خودتان را به چیدن کتابها و منابع روی میز مشغول میکنید ولی دریغ از نشستن پشت میز و نوشتن با این حال وقتی که مقدمات کار را فراهم کردید ـ با خودتان میگویید یک اتاق منظم و مرتب مثل یک ذهن منظم و مرتب است – فکر میکنید خسته شده اید و شروع به کار نمیکنید ولی خودتان را متقاعد کرده اید که کلید آغاز کار را زده اید به خودتان حق میدهید حالا به کار دیگری بپردازید. چنین افکار گول زننده ای اگرچه باعث راحتی شما می شوند ولی مقاله های شما کماکان نانوشته باقی می ماند.
  • ابتدا با زدن برچسبهایی مثل ،تنبل ،ناامید ،کندکار به خودتان از انتقادهای دیگران جلوگیری میکنید و بعد به نوعی سر خودتان شیره میمالید (خودتان را توجیه میکنید. مثلاً دست خودم نیست نمیتوانم طور دیگری رفتار کنم.» اگر از پشت برچسبی که به خودتان میزنید بیرون بیایید و شروع به کار کنید، ممکن است مشکل واقعی را بشناسید به عنوان مثال مشکل واقعی شما تنبلی نیست بلکه ترس از شکست است.
  • گاهی منتظر میمانید تا انگیزه لازم برای کار را به دست بیاورید خودتان را اینگونه مجاب میکنید که اگر انگیزه لازم را پیدا کنید کار را با تمام سرعت انجام میدهید ولی اگر انگیزه یا حال و حوصله نداشته باشید نمیتوانید دست به کار شوید برنز در این باره می گوید: انگیزه  قدم اول نیست بلکه انگیزه حاصل کار است شما  مجبورید کار را شروع کنید چه حس و حالش را داشته باشید چه نداشته باشید بعد از اینکه کار را شروع کردید انگیزه بیشتری پیدا میکنید.
  • ممکن است وقتی از دست کارهای احمقانه همسرتان خشمگین هستید به خودتان بگویید “دنبال دردسر نگرد “نمی خواهید او را با رفتارش روبه رو کنید و به او تذکر بدهید چون از پیامدهای بعدش میترسید مثلاً از دست من عصبانی میشود بنابراین، رفتار جسارت مندانه خود را تنها به خاطر یافتن فرصت مناسب به تأخیر می اندازید. ولی آن لحظه هیچ وقت فرا نمیرسد مگر اینکه به خودتان بگویید: بهتر است با صداقت و صراحت با همسرم حرف بزنم.»
  • برحی افراد ممکن است در اموری اهمال کاری کنند که نه تنها پیامدهای منفی ندارد بلکه مفید و موثر باشد.گلاکسمن معتقد است که بعضی از این افراد از موفقیت و یا لذت واقعی میترسند یا اینکه خودشان را سزاوار آن نمیدانند . این کار نوعی خودتنبیه‌گری یا تضعیف خود است.

 

تو مقاله بعدی در مورد انواع اهمال کاری صحبت میکنیم

همراه ما باشید

فهرست