اضطراب امتحان

 

اضطراب، فردی است. در بعضی دانش آموزان اضطراب باعث افزایش انگیزش و در بعضی دیگر باعث کاهش آن می شود. دانش آموزی که نمره منفی در یک امتحان می گیرد، ممکن است از نظر هیجانی برآشفته شود و به گریه بیافتد. دانش آموز دیگری ممکن است خیلی ناامید و عصبانی شود و معلم را به خاطر آموزش ضعیف سرزنش کند. دانش آموز دیگری ممکن است با اضطراب شدید واکنش نشان دهد و در مورد نوع واکنشی که والدینش نشان خواهند داد، نشخوار ذهنی داشته باشد، و در بقیه ی روزهای کلاس به خوبی تمرکز نکند. حال، دانش آموز دیگری ممکن است تمرکز کند که برای امتحان بعدی خود را آماده کند.

کودکان و نوجوانان مضطرب بر خود متمرکز می شوند و در مورد آنچه باید در طول یک امتحان انجام دهند، نگران می شوند. در موقعیت های امتحانی سخت، آنها به جای فکر کردن درباره ی امتحان در مورد اینکه دارند چه کاری انجام می دهند، فکر می کنند و این امر عملکرد انها را تحت تاثیر قرار می دهد. تنظیم هیجان در طول امتحان شامل فرایندهای ارزیابی، و تمرکز بر تکلیف و هیجان می شود. تنظیم هیجان، همچنین به خاطر اضطرابی که ایجاد شده است، مستلزم تمرکز دوباره می باشد.

اگر چه در هر محیط امتحانات سخت می تواند برای بعضی از دانش آموزان استرس زا باشد، اما آنهایی که نگرش های منفی دارند و آن هاییکه موقعیت را تهدید کننده ارزیابی می کنند، در امتحان خوب عمل نمی کنند. علاوه بر این، نارضایتی مکرر یا مداوم، نوعی تنبیه بعد از شکست است، و یکی از پیش آیند های متداول اضطراب امتحان می باشد.

اضطراب امتحان با مهارت های ضعیف مطالعه، سازماندهی ضعیف، ترس از شکست، و مشکل در فهم موضوع اصلی ارتباط دارد.

خودگویی اطمینان بخش همانند ((نگران نباش)) یا ((بیشتر تلاش کن))، راهبرد هایی هستند که به بعضی از کودکان در کنترل اضطرابی که در حین امتحان مداخله می کند، کمک می کند.

 

مداخلاتی برای اضطراب امتحان

  • تمرین کردن با سوالات ساده
  • رفتن یک دوره مهارت های مطالعه و استفاده از راهبرد ها
  • یاد گرفتن راهبر های امتحان دادن و خود گویی
  • استفاده از روش های آرام سازی و تصویر سازی
  • یاد آوری توقف فعالیت در آن واحد در طول امتحان و تفکر در مورد چیزی خوشایند
  • تغییر نگرانی های منفی به افکار مثبت
  • اعتقاد بر اینکه توانایی پایه قابل تغییر است

من توانمندم

اکثرا دانش آموزانی که عقیده دارند می توانند پیشرفت کنند، عملکرد خوبی دارند. حتی آن هایی که در مورد توانایی خود غلو می کنند، نسبت به آنهایی که واقع بین هستند، در سطح بالاتری عمل می کنند. غلو کردن در مورد توانایی می تواند به عنوان یک راهبرد خودتنظیمی در نظر گرفته شود. و دانش آموزانی که عقیده دارند توانا هستند، زمان روبرو شدن با استرس، هیجانات منفی را کم برآورد می کنند. باورهایی درباره شایستگی فرد در تنظیم هیجانات، توجه و رفتارش، هم می تواند باعث بد تر شدن وضع شود و هم می تواند عملکرد مدرسه را تسهیل نماید. اگر دانش آموزان بر این عقیده باشند که آنها تحت کنترل نیستند، زمانی که وارد دبیرستان می شوند، هیجان منفی و استرس های مدرسه ای بیشتری را تجربه می کنند. عقاید خود تنظیمی ناسازگارانه، دانش آموزان را در برابر فشار های تحصیلی و هیجانی در طی گذر از یک دوره ی تحصیلی آسیب پذیر می سازد.

موقعیت های اجتنابی

باور های نوجوانان درباره توانایی شناختی آنها، عملکردشان را تحت تاثیر قرار می دهد. وقتی دانش آموزان بر این عقیده باشند که هوششان محدود و به اندازه ی کافی بالا نیست، یکی از اهدافشان این است که از هر شرایطی که نشان دهنده ی ناتوانی آنها باشند، اجتناب کنند. آنها به دنبال تکالیف آسان و کم خطری هستند که نیاز به تلاش زیادی نداشته باشد.

تحسین شدن به خاطر تلاش یا به خاطر موفقیت؟!

در نهایت دانش آموزانی که به جای تحسین شدن به خاطر موفقیتشان، به حاطر تلاششان مورد تحسین قرار می گیرند، یاد می گیرند که وقتی شرایط به خوبی پیش نمی رود، انعطاف پذیری خود را حفظ  کنند. تحسین برای تلاش، یا فرایند تحشین ، بر راهبرد هایی که دانش آموزان برای مدیریت یک چالش مورد استفاده قرار می دهند و انتخاب هایی که منجر به افزایش موفقیت می شود، تاکید دارد.

تنظیم هیجان کودکان، مک لم/ کیانی، بهرامی

فهرست